یک دانش آموز می گوید : در خانه ما حرف اول را کسی می زند که نمرات خوبی بیاورد ، دیگران هیچ جایگاهی درنظر پدرم ندارند و به قول خودش فقط نان خور اضافی هستند.
صاق خمسه می افزاید : همیشه در درس زبان نمرات کمی می آورم و حاضرم برای قبولی در این درس خصوصا در امتحانات آخر سال هر کاری بکنم تا قبول شوم ، مشکل اینجاست که هرچه درس می خوانم نمی فهمم ، حتی اگر ساعت ها درس بخوانم انگار که هیچی نخوانده ام ، اما برادرم برعکس من است ، یکبار که درس بخواند تمام مفاهیم را می فهمد به همین دلیل به خاطر نمرات خوبی که می آورد عزیز دردانه پدر است ، گاهی حسابی به او حسودی می کنم و آرزو می کنم کاش هرگز چیزی به نام کارنامه به وجود نمی آمد.
مدیر کل ارزشیابی تحصیلی و تربیتی وزارت آموزش و پرورش در گفتگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری مهر با تاکید بر اینکه برای حل هر مشکلی باید قبل از بروز آن مشکل در اندیشه برطرف کردن آن بود ، می گوید : امتحان پایان تحقق اهداف آموزش و پرورش نیست و فقط سنجش پایان یک مرحله است که حتی توان ارزیابی صحیح از همان دوران سپری شده را نیز ندارد.
حسین احمدی می افزاید : کارنامه ارزیابی شخصیت دانش آموزان نیست و چنانچه دانش آموزی در زمینه خاصی شکست می خورد و ضعف دارد، به این معنا نیست که این دانش آموز در تمام جوانب شخصیتی شکست خورده یا ناتوان است.
وی با تاکید بر اینکه والدین در برخورد با کارنامه و امتحانات باید توانمندی و ظرفیت مختلف فرزندان خود را لحاظ کنند ، می گوید : والدین به هیچ وجه نباید فرزندانشان را با یکدیگر مقایسه کنند ، چرا که این مقایسه سبب ایجاد تبعیض و ناکامی می شود.
مدیر کل ارزشیابی تحصیلی و تربیتی وزارت آموزش و پرورش با اشاره به اینکه تلقین ناکامی توسط والدین پس از دریافت کارنامه بسیار دیده می شود ، می افزاید : ایجاد حساسیت نسبت به نمرات کارنامه، ضمن به وجود آوردن استرس های فراوان سبب روگردان شدن دانش آموزان از ادامه تحصیل شده و زمینه های بروز ناهنجاری های اجتماعی را در فرد به وجود می آورد.
وی با تاکید بر اینکه برچسب ناتوانی که با ارایه کارنامه توسط والدین به دانش آموزان زده می شود ، سبب کاهش اعتماد به نفس در دانش آموزان می شود ، می گوید : با کاهش اعتماد به نفس در دانش آموزان ، میزان احترامی که فرد برای خود قائل است نیز کاهش می یابد و از بین می رود و زمانی که فرد ارزش و احترامی برای خود قایل نباشد مستعد پذیرش آسیب های جدی اجتماعی می شود.
دکتر احمدی با اشاره به اینکه با نیاوردن نمره در امتحان خرداد ماه فرصت دانش آموزان تمام نشده است ، می افزاید : باید والدین ، دانش آموزان را برای امتحان بعدی ، یعنی امتحان جبرانی و چنانچه نتیجه حاصل نشد برای امتحان تجدیدی آماده کنند و دقت داشته باشند که به جای نقد رفتار و شخصیت دانش آموز باید درباره چگونگی عملکرد وی بحث و صحبت شود.
حمایت والدین بهترین برخورد در برابر کارنامه
رئیس گروه مطالعات و فن آوری دفتر ارزشیابی تحصیلی وزارت آموزش و پرورش نیز در گفتگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری مهر با اشاره به اینکه ارایه کارنامه سه پاسخ قبولی ، تجدیدی و مردودی را به دانش آموزان می دهد ، می گوید : در اکثر مواقع والدین در برابر کارنامه هایی با نمرات پایین با توبیخ ، تهدید ، سرزنش و تنبیه دانش آموزان برخورد می کنند ، در حالیکه این برخوردها به هیچ وجه جواب نمی دهد و اشتباه است.
دکتر محمد حسنی با تاکید بر اینکه در مرحله اول باید دانش آموز را برای شکست تحصیلی آماده کرد ، می افزاید : شکست قسمتی از زندگی است و واقعیتی است که باید دانش آموزان با آن رو به رو شوند لذا والدین باید پس از سپری شدن دوران نگرانی و ناراحتی دانش آموزان ازعدم موفقیت در سال تحصیلی گذشته ، علت های واقعی شکست را برای دانش آموزان مشخص کنند و این موضوع باید به صورتی مطرح شود که به دور از تحمیل ، دانش آموز نیز آن را بپذیرد.
وی با اشاره به اینکه نباید تمام دلایل عدم قبولی دانش آموز در سال تحصیلی گذشته را خود دانش آموز دید ، می گوید : باید به جای توبیخ و تنبیه های بی ثمر راه حل را نشان دانش آموز داد و او را برای طی مراحل بعدی هدایت و حمایت کرد ، چرا که بهترین برخورد در برابر شکست دانش آموزان حمایت والدین است
اگر حسین بن علی بود، میگفت اگر میخواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز تو باید فلسطین باشد. شمر امروز موشه دایان است. شمر 1300 سال پیش مرد، شمر امروز را بشناس. امروز باید در و دیوار این شهر با شعار فلسطین تکان میخورد. هی دروغ در مغز ما کردند که آقا این یک مسئله داخلی است، مربوط به عرب و اسرائیل است.(شهید مطهری)
برداشت دوم : به من خبر رسیده که مردى از لشکر شام به خانه زنى غیر مسلمان که در پناه حکومت اسلام بوده وارد شده، و خلخال و دستبند و گردن بند و گوشوارههاى آنها را به غارت برده ؛ در حالى که هیچ وسیلهاى براى دفاع ، جز گریه و التماس کردن ، نداشتهاند !
لشکریان شام با غنیمت فراوان رفتند ، بدون این که حتّى یک نفر آنان ، زخمى بردارد ، و یا قطره خونى از او ریخته شود ، اگر براى این حادثه تلخ
برداشت سوم :به یاد دکتر شریعتی که می گفت ؛
" در آن لحظه که حسین (ع) حج را نیمهتمام گذاشت و آهنگ کربلا کرد، کسانی که به طواف، همچنان در غیبت حسین، ادامه دادند، مساوی هستند با کسانی که در همان حال، بر گرد کاخ سبز معاویه در طواف بودند، وقتی در صحنه کربلا نیستی، وقتی از صحنه حق و باطل زمان خویش غایبی، هرکجا که خواهی باش!
برداشت چهارم :
و امروز فریاد " هل من ناصر ینصرنی "حسین از کربلای غزه به گوش می رسد ؟ بیایید برای یک بار هم که شده شیعه باشیم و علی بزرگ و حسین مظلوم و رهبر دردمنمان را با گشتن به دور "خانه غفلت " در " کربلای عصر حاضر " تنهایشان نگذاریم . که سرنوشت کوفیانی که حق را با سکوت خود تنها گذاشتند همواره به حجاج بن یوسف ها حواله شده است .
"و برادر تو در میانه کربلای زمان در کدامین صف ایستاده ای ؟ و برای یاری جبهه حق چه می کنی ؟"
امروز یه روز شاد برای بچه های مدرسه بود
با توجه به نزدیک شدن ایام امتحانات طرح یک روز شاد در مدرسه پیاده شد...
بچه ها با گروه بندی جای جای مدرسه نشسته بودند..با کلی تنقلات و غذا و میوه..وسایل ورزش رو هم بهشون دادم تا هرچی دلشون می خواد ورزش کنند و بازی...
دم در هم بچه های انتظامات به کیسه از چیپس و پفک و تخمه های بچه ها رو مصادره کرده بودند.
علی رغم اینکه بهشون گفته بودم این چیزا رو نیارن ..اما بعضی فکر کردن من همینجوری گفتم....
البته موقع تعطیلی مدرسه همشونو بهشون پس دادیم...
اش نذری روز عید غدیر رو هم امروز پختیم.عمو جایزه هم اومده بود ..تا وسایل خودش رو بفروش برسونه....یه کمی عصبی مزاجه.بچه ها تا وسایل و دست می زدند کلی عصبی میشد و بچه ها موذیانه کیف میکردن..که دادشو در میارن...
یکی از بچه ها هم تولدشو توی مدرسه جشن گرفته بود....
دیروز جلسه اموزش خانواده داشتم...اقای رمضانیان از مدرسان مجرب اموزش خانواده سخنرانی کرده بودند..ایشان مسئول انجمن اولیا و مربیان سازمان اموزش و پرورش استان مازندران هستن...
به سه نفر از والدین هم به قید قرعه هدیه داده شده بود...به خاطر حضور در جلسه اموزش خانواده..
معاون پرورشی اداره هم با مسئول امور بانوان اداره خانم مسافر برای بازدید به مدرسه اومده بودن...
خلاصه روز خوبی بود ....و روز پرکار..
لباسهای خانم جهانبیگلو و خانم علی پناه سیاه شده بود برا همین خانوم جهانبیگلو از من سه روز مرخصی خواست که با یک اخم من از مرخصی خود صرف نظر کرد...