وبلاگ :
مدرسه اذريان
يادداشت :
يك روز خوب
نظرات :
2
خصوصي ،
3
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
م
از در دوست چه گويم به چه عنوان رفتم
همه شوق آمده بودم همه حرمان رفتم
آفتاب آمد و در زير سرم بالين شد
چون به خواب عدم از حسرت جانان رفتم
دوستان ! زهر بگرييد كه رفتم ناكام
دشمنان ! نوش بخنديد كه گريان رفتم
رفتم و سوختم از داغ ، دل دشمن و دوست
كه جگر سوزتر از اشك يتيمان رفتم
منم آن غنچه ي پژمرده كه از باد خزان
خنده بر لب گره و سر به گريبان رفتم
نور پيشاني صبح طربم ليك چه سود
كه غم انگيز تر از شام غريبان رفتم
« عرفي شيرازي »